نام در نسخهی اصلـــی: Miarka
نام در نسخهی انگلیسی: Miarka
حضور در: جواهرات کاستافیوره
میارکا دختربچهی کولی است که برای نخستینبار کاپیتان هادوک و تنتن را در حال قدمزدن در حومهی مولینسار ملاقات میکند. او دختری خجالتی اما کنجکاو است. میارکا با خانوادهاش در میان کاروان کولیهای رومانی سفر میکند.
در اواسط داستان جواهرات کاستافیوره میبینیم که قیچی طلای ایرما که گمشده، در دستان میارکاست. قیچی توسط پلیس در یکی از ارابههای کولیها پیدا میشود. میارکا به ماموران میگوید که آنرا کنار چادرشان پیدا کرده. در پایان داستان مشخص میشود یک زاغ، قیچی، زمرد و چیزهای دیگر را دزدیده. چون زاغها به اشیای براق و درخشان علاقهی فراوان دارند.