نام در نسخه‌ی اصلـــی: Dupond et Dupont
نام در نسخه‌ی انگلیسی: Thomson and Thompson

اگر بلایا شما را می‌ترساند، ادامه ندهید! در این‌جا تصویری از دوپونت و دوپونط، دو متخصص خراب‌کاری، کارهای اشتباهی، مشکل‌ساز و… را مشاهده می‌فرمایید!

دوپونت و دوپونط

آن‌ها در 20 کتاب از ماجراهای تن‌تن و میلو حضور دارند. (در تن‌تن در کشور شوراها | تن‌تن در آمریکا | تن‌تن در تبت | پرواز شماره ۷۱۴ به سیدنی نیستند!)

نخستین حضور در سال 1932 (1311 خورشیدی) بود که این دو افسر پلیس می‌خواستند تن‌تن را در ماجرای سیگارهای فرعون بازداشت کنند. البته پیش‌تر در نخستین فریم کتاب تن‌تن در کنگو هنگام بدرقه‌ی خبرنگار جوان در ایستگاه قطار حضور داشتند. اما در آن داستان نقشی نداشتند.

هم‌چنین در ماجرای ستاره اسرارآمیز تنها در یک فریم شرکت دارند. آن‌ها برای بدرقه‌ی کشتی طلوع به‌سمت اسکله‌ی شماره‌ی 9 در حال حرکت هستند.

نام آن‌ها در ابتدا X33 و X33bis بود. در نمایش‌نامه‌ای که هرژه با ژاک ون ملکبک (Jacques Van Melkebeke)، با نام تن‌تن در هند: راز الماس آبی (Tintin aux Indes : Le Mystère du diamant bleu) در سال 1941 (1320 خورشیدی) نوشته بودند، هرژه آن‌ها را دورانت و دورانط (Durant and Durand) نامید، ولی بعد نام آن‌ها را به دوپونت و دوپونط تغییر داد.

در کتاب عصای شاه اتوکار ما نام واقعی آن‌ها را می‌بینیم: دوپونت و دوپونط. آن‌ها را از روی سبیل‌شان می‌توان تشخیص داد، سبیل دوپونت به‌سمت پایین است و گوشه‌های سبیل دوپونط به‌سمت بیرون خمیده.

پدر و عموی هرژه

پدر هرژه، الکسی رمی (Alexis Remi)، یک برادر دوقلو به‌نام لئون رمی (Léon Remi) داشت. دوقلوهای واقعی! هر دو سبیل داشتند و یک‌شکل لباس می‌پوشیدند. کلاه بر سر می‌گذاشتند و از عصا یا چتر استفاده می‌کردند! البته الکسی و لئون رمی باهم برادر بودند. اما دوپونت‌ و دوپونط برادر نیستند. اگر برادر بودند، فامیلی‌شان یکی بود! آن‌ها دوقلو نیستند، شبیه به‌هم هستند!

در اوایل قرن بیستم افسران پلیس با کت‌وشلوار مشکی، پیراهن سفید و کراوات سیاه، کلاه بولر* و چکمه‌، مسلح به عصا! بودند. لباس کارآگاهان داستان ما از آن‌ها الهام گرفته‌ شده‌ است.

اما چرا لباسی با این مشخصات که قابل شناسایی‌ست؟ در آن زمان بازرسان پلیس برای لباس کار بودجه‌ی ناچیزی دریافت می‌کردند. از این‌رو آن‌ها پارچه‌ی مشکی یک‌دست با نیم‌بوت‌های میخ‌دار که ارزان بود تهیه می‌کردند.

قرص اشتباهی

آن‌ها در ماجرای تن‌تن در سرزمین طلای سیاه به‌جای قرص آسپرین، اشتباهی قرص فرمول14 می‌خورند که سبب رشد سریع و تغییر رنگ موهای روی سر و صورت‌شان شد. در داستان روی ماه قدم گذاشتیم دوباره این بیماری در موشک ماه‌پیما عود می‌کند و موجب زحمت برای کاپیتان هادوک می‌شوند.

پاندول

در ماجرای معبد خورشید مجموعه‌ای از سوتفاهم‌ها را شاهدیم. آن‌ها به‌دنبال تن‌تن، کاپیتان هادوک و پروفسور تورنسل هستند که در پرو ناپدید شده‌اند. دوپونت‌ و دوپونط برای یافتن دوستان‌شان به سراسر جهان سفر می‌کنند. آن‌ها با استفاده از پاندول** (روشی که بیش‌تر پروفسور تورنسل از آن استفاده می‌کند.) ولی اشتباه به‌دنبال آن‌ها رفته‌اند که لحظات بامزه‌ای را خلق کرده است.

به‌طور مثال وقتی تن‌تن و دوستانش به‌مرگ محکوم شده‌اند، در زیر نور شدید خورشید قرار گرفته‌اند. کارآگاهان داستان ما آن‌ها را در جایی نزدیک اهرام مصر جست‌وجو می‌کنند! وقتی در زیرِ زمین، محل نگه‌داری گنج اینکا می‌روند، آن‌ها را در قطب می‌بینیم!

شجاعت یا حماقت؟

آیا دوپونت و دوپونط شجاع نیستند؟ وقتی مجموعه‌ای از بدل‌کاری‌ها و حماقت‌های آن‌ها را جمع‌آوری کنیم، کسی جرات دارد چنین چیزی بگوید؟ اگر به‌ماه می‌روند به این دلیل است که در موشک فضایی به‌خواب رفته‌اند! چنان‌چه رکورد سرعت پایین آمدن از پله را شکستند، به‌خاطر این است که در نخستین قدم سقوط کرده‌اند!

اگر در حال انجام بدل‌کاری‌های هوایی هستند، برای این است که فراموش کرده‌اند کمربند ایمنی خود را ببندند! و اگر… اگر…

سراب

دیدن سراب برای آن‌ها کافی نیست! در ماجراهای تن‌تن در سرزمین طلای سیاه، در بیابان گرفتار شده‌اند و به‌طور مرتب سراب می‌بینند.

* کلاه بولر، نوعی کلاه نمدی لبه‌دار سخت است که برآمدگی بالای آن گرد است و در سال 1849 در شهر لندن توسط توماس و ویلیام بولر طراحی و ساخته‌ شد.

** پاندول یا آونگ، وزنه‌ای‌ست که از یک محور معلق است تا بتواند آزادانه تاب بخورد. هنگامی‌که یک آونگ از حالت استراحت و تعادل خود به‌طرفین جابه‌جا می‌شود، در اثر گرانش تحت یک نیروی بازگرداننده قرار می‌گیرد که آن‌را به‌سمت موقعیت تعادل شتاب می‌دهد.