جادوی موسیقی در دنیای تن‌تن

جادوی موسیقی در دنیای تن‌تن

هرژه عاشق موسیقی بود. بنابراین جای تعجب نیست که شخصیت خلق‌شده‌ی او نیز همین‌طور باشد و ماجراهای او با موسیقی همراه شوند. این شگفتی در دنیای تن‌تن به روشنی به‌چشم می‌خورد. هرژه، با جادوی موسیقی در دنیای تن‌تن، توانست تصاویر گرافیکی را به شکلی هنرمندانه به تجربه‌های شنیداری تبدیل کند. این تلفیق هنری به خوانندگان این امکان را می‌دهد تا بدون شنیدن‌ واقعی موسیقی، حس آن‌را از راه تصاویر و توهمات بصری درک کنند. به این ترتیب، هرژه با خلق این توهمات بصری، نوعی موسیقی گرافیکی ایجاد می‌کند که به تقویت احساسات و تاثیرگذاری بیش‌تر در ماجراها کمک می‌کند.

چه‌گونه تصاویر می‌توانند موسیقی را قابل دیدن و نه شنیدن کنند؟

ماجراهای تن‌تن همراه با موسیقی است، ولی ما این موسیقی را با گوش‌های‌مان نمی‌شنویم! هرژه به‌جای این‌که موسیقی را به‌صورت شنیداری در داستان‌هایش استفاده کند، از توهم گرافیکی آن بهره می‌برد. این به معنای ایجاد تصاویری است که حس شنیدن موسیقی را به خواننده منتقل‌ ‌می‌کند، بدون این‌که صدای واقعی وجود داشته‌ باشد. این روش سبب می‌شود تا خواننده به‌شکل شگفت‌انگیزی تجربه‌ای متفاوت از داستان‌ها داشته باشد، جایی‌که تصاویر و توهمات بصری باعث تقویت حس و عمل می‌شوند. بنابراین، هرژه با خلق این توهمات بصری، نوعی موسیقی گرافیکی ایجاد کرده که به تقویت احساسات و تاثیرگذاری بیش‌تر در ماجراها کمک می‌کند.

"</p

همان‌طور که پیش‌تر – در مقالات دیگر – گفته‌‌ ‌شده، هرژه از علاقه‌مندان به سینما بود. در واقع، او به‌خوبی می‌دانست که موسیقی متن فیلم در نوع خود یک عنصر روایی‌ست، زیرا خودش آن‌را به عنوان یک تماشاگر تجربه کرده بود. بنابراین او همیشه پارتیتورهای* خود را به‌شکل داستان‌ها می‌نوشت، با وقفه‌ها و تعدیل‌ها، تا تنش‌ها و گره‌گشایی‌های موجود در سناریوهایش را با موسیقی تقویت کند. این رویکرد نه تنها به تقویت تنش‌ها و نقاط اوج داستان‌ها کمک می‌کرد، بلکه قدرت احساسی تصاویر را نیز افزایش می‌داد.

"</p

اکنون، بیایید بررسی کنیم که هرژه چه‌گونه با استفاده از استعدادش، موسیقی‌هایی که ماجراهای قهرمان جوانش را همراه می‌کنند، را به‌وجود می‌آورد.

موسیقی در ماجراهای تن‌تن

غافل‌گیری با موسیقی

برای نقاش، موسیقی بیش از هر چیز یک عامل ساختاری است. او، از آن به‌عنوان علامت‌گذاری برای بیان قسمت‌های کلیدی داستان‌هایش استفاده می‌کند. بنابراین، هرگاه او آن‌را به‌شکل منحصر به‌فرد یا موقتی در یکی از کتاب‌هایش استفاده کند، این به‌طور خودکار عمل را تاکید و برجسته می‌کند. این نفوذ ناگهانی هم‌چنین یک اثر شگفت‌انگیز ایجاد می‌کند که به‌شکل کامل با وضعیت حسی شخصیت‌ها هم‌آهنگ است. برای مثال، در اسرار اسب شاخدار، زمانی‌که تن‌تن بخشی از دیوار زیرزمین قصر مولینسار را برای نجات خود خراب می‌کند، صدای موسیقی از پشت دیوار طنین‌انداز می‌شود. قهرمان ما هم‌چون خوانندگان، بی‌درنگ می‌فهمد که اتفاقاتی پیش روی اوست.

غافل‌گیری با موسیقی

بدیهی است که تن‌تن از این ملودی غیرمنتظره غافل‌گیر می‌شود و این، با متن در تضاد است. این ملودی از نظر معنایی از آن موقعیت دور است. برای مثال، نت‌هایی که آن‌را تشکیل می‌دهند، با حالت شاد و خوش‌حال در حباب گفتار نمایش داده‌ شده‌اند. حضور نت‌های کوتاه و سه‌گانه نیز ایده‌ی یک ملودی شاد را تقویت می‌کند. این نشان می‌دهد که برای ایجاد رمز و راز، همیشه لازم نیست در دام یک روایت دراماتیک افتاد.

ملودی شیطانی

یکی دیگر از کنج‌کاوی‌های موسیقی متن ماجراهای تن‌تن، ملودی شیطانی در سیگارهای فرعون است. هرژه در داستان خود از این موتیف نگران‌کننده استفاده می‌کند تا به ما یادآوری کند که خطری سر راه شخصیت‌های داستان وجود دارد. جالب است که این نت‌ها ریتمیک نیست. در طول شامی که تن‌تن و مهاراجه رفاژپوتالا صرف می‌کنند، به‌شکل متوالی از نت‌های هشتم، نت‌های هشتم، نت‌های شانزدهم، نت‌های هشتم استفاده می‌شود. در حالی‌که در قاب بعدی به نت‌های شانزدهم، نت‌های هشتم، سه‌گانه تبدیل می‌شود. با این‌حال، طراح در هر دو مورد، منطق خاصی را حفظ می‌کند. زیرا مدت زمان حباب‌های گفتار معادل دو ضرب‌و‌نیم است.

ملودی شیطانی

پوشش صوتی: نقاشی با موسیقی

هرژه هم‌چنین گاهی از موسیقی به‌عنوان پوشش صوتی برای پرت‌کردن حواس شخصیت‌ها و خوانندگانش استفاده می‌کرد. این نویز پس‌زمینه به‌شکل فراگیر به‌صورت ستون‌ها یا لایه‌های رنگی قرار می‌گیرد تا به نقاشی تجاوز کند و با گفتار رقابت کند. برای مثال، این نویز پس‌زمینه در جواهرات کاستافیوره با آواز کرکننده‌ی بلبل میلان و نت دوی** خسته‌کننده‌ی هم‌نواز او، ایگور واگنر، درهم آمیخته شده‌ است. در قاب دوم نیز از همین سیستم استفاده می‌کند، تا واگنر برای چند ساعت به دهکده برود تا با دوستش برای شرط‌بندی روی اسب‌ها تماس بگیرد. در تن‌تن و پیکاروها، هرژه از همین مورد استفاده کرد، ولی این‌بار برای فریب‌دادن دشمنان تن‌تن از آن استفاده کرد تا خوانندگان.

پوشش صوتی: نقاشی با موسیقی

زبان جهانی موسیقی: ارتباط بین انسان و حیوان

در موسیقی، مانند داستان، همه چیز در مورد ریتم است. در واقع، هرژه برای این‌که آهنگ داستان را کمی کندتر کند، همیشه چند شکست (اصطلاح موسیقی که نشان‌دهنده‌ی یک وقفه‌ی کوتاه در جریان ریتمیک یک قطعه است.) از خودش وارد می‌کند. هیچ چیزی مانند یک میان‌آهنگ (Interlude) موسیقی برای نفس کشیدن و شروع دوباره وجود ندارد.

در سیگارهای فرعون، پس از سقوط هواپیما، خبرنگار به خود اجازه می‌دهد تا استراحتی در قلب جنگل هند داشته باشد. این رفع خستگی فرصتی برای اوست تا خود را در نواختن ترومپت امتحان کند! در واقع، این تنها راهی‌ست که او بتواند با گله‌ای آرام از فیل‌های بومی گفت‌وگو کند. چرا؟ چون موسیقی یک زبان جهانی است و برای همه، از جمله حیوانات، قابل درک می‌باشد. افزون بر این، خوانندگان درمی‌یابند که گویش فیل‌ها در واقع ترکیبی ساده از درجات گام ماژور دو است. به این ترتیب: سُل، لا، سی، دو به‌معنای بله است. دو، سی، لا، سُل: نه. و آب خواستن با سُل، سُل، فا، فا بیان می‌شود.

زبان جهانی موسیقی: ارتباط بین انسان و حیوان

این بخش از داستان به جذابیت‌ها و طنز نهفته در ماجراهای تن‌تن اشاره دارد. هرژه با استفاده از عنصر موسیقی به‌عنوان یک زبان جهانی، ارتباط میان انسان و حیوانات را به تصویر می‌کشد. این خلاقیت نشان‌دهنده‌ی توانایی هرژه در ترکیب طنز و واقعیت‌های علمی برای ایجاد صحنه‌های جالب و دل‌نشین است. هم‌چنین، این قسمت به‌طور ضمنی به قدرت موسیقی و نقش آن در برقراری ارتباط فراگیر اشاره می‌کند. هرژه در این‌جا توانسته است با استفاده از عناصر ساده مانند نت‌های موسیقی، داستانی جذاب و آموزنده خلق کند.

موسیقی و نمادگذاری در داستان‌های هرژه

هرژه از موسیقی برای بیان بُعدهای مختلفی که در داستان‌هایش حضور دارند، استفاده می‌کند که نشان‌دهنده‌ی عمق و دقت او در خلق دنیای داستانی‌اش است. موسیقی در سکانسی از هفت گوی بلورین به‌عنوان یک نماد برای نشان‌دادن گذر زمان و تغییرات طبیعی استفاده شده است که این بهبودی وضع هوا توسط یک فنچ کوچک آوازه‌خوان جشن گرفته می‌شود. روشی بدیهی برای بیان ضرب‌المثل معروف: بعد از باران، همیشه هوا خوب می‌شود.

زبان جهانی موسیقی: ارتباط بین انسان و حیوان

حس ماجرا: تناوب زمانی و ترقی

هرژه با استفاده از تناوب شب و روز به‌عنوان یک روش انتقال، توانسته است حس تغییر و پیش‌رفت زمان را به خواننده منتقل کند. این تکنیک باعث می‌شود تا خواننده حس کند که داستان به‌شکل طبیعی پیش می‌رود و زمان در حال گذر است. در این مورد، تصویری در ماجرای گوش ‌شکسته که در آن قهرمان با ماشین به‌سمت پامپاس حرکت می‌کند، طلوع خورشید نمادی از امید و آغازی نوست.

حس ماجرا: تناوب زمانی و ترقی

هرژه با استفاده از این تصویر و ترکیب آن با نت‌های شناور موسیقی، جذابیت و حس‌وحال ویژه‌ای به صحنه بخشیده‌ است. این ترکیب تصویری و آهنگین به خواننده احساسی شبیه به پایان‌های شگفت‌انگیز داستان‌های وسترن می‌دهد. مانند پایان‌های ماجراهای لوک خوش‌شانس! به‌همان سان، هرژه به خواننده یادآوری می‌کند که هنوز به نقطه‌ی اوج یا نتیجه‌گیری داستان نرسیده‌ایم. این شگرد باعث می‌شود تا تنش و انتظار در داستان حفظ شود و خواننده هم‌چنان مشتاق به ادامه‌ی ماجرا باشد.

قدرت سکوت، پس از موسیقی

هرژه از موسیقی برای تقویت فضای آرام و صمیمی صحنه‌های ساکت‌تر خود نیز استفاده می‌کرد. این کار به‌طور ویژه در جواهرات کاستافیوره مشهود است، وقتی که تن‌تن و میلو برای فرار از شلوغی و ازدحام قصر، در جنگل‌های اطراف مولینسار قدم می‌زنند. هرژه این لحظه‌ی آرامش را با یک موسیقی شبانه و با نواختن گیتار به‌دست ماتئو – یکی از کولی‌ها – همراهی کرد. او نت‌های رنگارنگی را دور قهرمان جوان خود کشید تا به خوانندگان نشان دهد که قهرمان داستان بسیار تحت تاثیر آن‌چه می‌شنود قرار گرفته‌ است.

قدرت سکوت: پس از موسیقی

در نهایت، سکوتِ پس از موسیقی نشان‌دهنده‌ی قدرت و شدت تاثیر این لحظه است. هرژه با استفاده از سکوت و تصویر خانواده‌ای که دور آتش جمع شده‌اند، به خواننده اجازه می‌دهد تا در آرامش و سکوتِ این لحظه غرق شود و قدرت موسیقی و تصویر را به طور کامل درک کند.

سوت‌زدن، نمایان‌گر احساسات

هرژه از موسیقی به‌عنوان یک ابزار برای غنی‌سازی شخصیت‌ها و افزودن بُعد انسانی به آن‌ها استفاده کرده است. این به شخصیت‌ها اجازه می‌دهد تا خودجوش و طبیعی به‌نظر برسند.

در نخستین کتاب ماجراهای تن‌تن، خوانندگان متوجه می‌شوند که خبرنگار جوان علاقه به سوت‌زدن دارد. این عادت کوچک به خوانندگان کمک می‌کند تا ارتباط بیش‌تری با وی برقرار کنند و او را به‌عنوان یک شخصیت واقعی و انسانی ببینند. هرژه در بخش‌های مختلف از سوت‌زدن تن‌تن استفاده کرده است تا حالات مختلف روحی و واکنش‌های او را به‌خوبی نشان دهد. برای مثال: در کتاب تن‌تن در کشور شوراها، وقتی در دفتر کمیسر نورسیده‌ی خلق، منتظر کنترل مدارکش می‌ماند با سوت‌زدن زمان انتظار خود را پر می‌کند. یا هنگامی‌که از مغازه‌ی لباس‌فروشی بیرون میاید، رضایت خود از خرید لباس و شلوار نو را با سوت‌زدن نشان می‌دهد.

در ماجرای جزیره سیاه و ستاره اسرارآمیز، او از سوت‌زدن برای فراخواندن همراه وفادارش، میلو استفاده می‌کند. گاهی هم – مانند خیلی‌ها – در حین تعمیر یک وسیله زیرلب سوت می‌زند. مثل تعمیر رادیو در روی ماه قدم گذاشتیم.

سوت‌زدن، نمایان‌گر احساسات

آوای روانی: تجسم حالات ذهنی

هرژه از آواز برای بیان حالات روحی و روانی شخصیت‌هایش استفاده می‌کند. در داستان گل آبی، هرژه از آوازخواندن برای ارائه‌ی دیوانگی شخصیت‌هایی که تحت تاثیر سم راژاژا قرار گرفته‌اند، بهره می‌برد. این روش به خوانندگان کمک می‌کند تا تاثیرات عمیق و مخرب زهر را بر شخصیت‌ها بهتر درک کنند. اجرای او به‌طرز شگفت‌انگیزی واقع‌گرایانه است.

آوای روانی: تجسم حالات ذهنی

جالب‌تر این است که هرژه به تن‌تن اجازه می‌دهد تا با تظاهر به دیوانگی از وضعیتی که در آن گرفتار است فرار کند. این نشان می‌دهد که هرژه چه‌گونه با دقت و جزئیات به توصیف حالت‌های روانی شخصیت‌هایش می‌پردازد. تن‌تن ابتدا کلماتی را زمزمه می‌کند که قابل فهم هستند، ولی به تدریج آن‌ها را به آواها و هجاهای بداهه تبدیل می‌کند.

مستی و موسیقی

در ادامه، هرژه بسیار خوب حالت مستی شخصیت‌های کاغذی خود را به تصویر می‌کشد. در واقع، تن‌تن و کاپیتان هادوک در خرچنگ پنجه طلائی به‌محض این‌که در دام می‌افتند، شروع به سروصدا می‌کنند و سپس بطری‌های شراب را به‌سمت آلن و زیردستانش پرتاب می‌کنند. ولی در ادامه به‌خاطر بخارات الکل، خودشان مست می‌شوند و زیر آواز می‌زنند!

هرژه با استفاده از این موقعیت، حالت مستی و رفتارهای ناشی از آن را به شکلی طنزآمیز و واقع‌گرایانه به تصویر می‌کشد:

  1.  بازتاب حالت مستی: این رفتار نه تنها نشان‌دهنده‌ی تاثیرات جسمی الکل است، بلکه نشان‌دهنده‌ی وضعیت ذهنی مختل شخصیت‌ها نیز می‌باشد.
  2. استفاده از بخارات الکل: یکی از نکات جالب در این بخش، توجه به بخارات الکل و اثرگذاری آن بر شخصیت‌هاست. هرژه با نمایاندن این‌که بخارات الکل فضای بسته را پر می‌کند و به سر شخصیت‌ها می‌زند، به خوانندگان نشان می‌دهد که چه‌گونه الکل می‌تواند به‌طور غیرمستقیم نیز تاثیر بگذارد.
  3. طنز و واقع‌گرایی: هرژه با استفاده از طنز در این بخش، لحظات کمدی و جذابی ایجاد می‌کند که خوانندگان را سرگرم می‌کند. این طنز هم‌زمان با واقع‌گرایی ترکیب شده‌ است تا تجربه‌ای منحصر به‌فرد و باورپذیر برای خوانندگان فراهم کند.

مستی و موسیقی

واکنش‌های صوتی به درد

به‌جز این حالت‌های کمابیش گذرا، واکنش‌های صوتی گاهی اوقات مترادف درد هستند. این نشان می‌دهد که واکنش‌های صوتی به درد هرازگاهی یک نمایش فرهنگی، شعری یا طنزی است که در داستان‌ها به تصویر کشیده‌ می‌شود. مانند صحنه‌ای در داستان تن‌تن در کشور شوراها که شکنجه‌گر اهل آسیای‌شرقی به‌وسیله‌ی میلو روی تخته‌ی پر از میخ می‌افتد و واکنش او به این اتفاق دردناک را به‌همراه دارد.

واکنش‌های صوتی به درد


* پارتیتور عبارت است از صفحه‌ی نت‌نویسی‌شده‌ای که نت همه‌ی بخش‌های موسیقی سازی و آوازیِ یک ارکستر سمفونیک، ارکستر مجلسی یا هم‌نوازان دیگر بر روی آن ثبت شده‌ باشد.

** نت دو، نام نخستین نت از نت‌های موسیقی است. یک نت دو بر اساس زیروبمی، فرکانسی معادل 261،626 هرتز را داراست.

به اشتراک بگذارید

قبلی
تغییرات ماجرای تورنسل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست