کتاب سیزدهم
عنوان اصلـــی: Les Sept Boules de cristal
عنوان انگلیسی: The Seven Crystal Balls
در ماجرای هفت گوی بلورین يک گروه اكتشافی هفتنفره پس از بازگشت از پرو، موميایی مقدس راسكار كاپاک را با خود به اروپا میآورند. پس از مدتی همگی بر اثر انتشار گازی مرموز از طريق پرتاب گویی بلورين بهسمتشان به خوابی عجيب فرو میروند. پروفسور تورنسل بیخبر از همهجا و بهشکل تصادفی دستبند راسکار کاپاک را پيدا كرده و بهدستش میبندد. اين کار او موجب خشم پیروان اینکا شده و پروفسور را پس از ربودن به آمريكای لاتين میبرند…
آمادهسازی و انتشار هفت گوی بلورین
تاریخ طراحی و آمادهسازی: 16/دسامبر/1943 – 03/سپتامبر/1944 (24/آذر/1322 – 12/شهریور/1323)
این کتاب دومین دوگانهی هرژه شمرده میشود. انتشار این داستان ابتدا در میان سالهای 1943 تا 1944 در روزنامهی لو سوآر (Le Soir) آغاز شد. ولی داستان تا سال 1946 (1325 خورشیدی) ناتمام ماند. تنها درسال 1948 (1327 خورشیدی) بود که بهصورت یک کتاب کامل منتشر گردید.
پس از پایان جنگ جهانی دوم هرژه ندانسته به همکاری با نیروهای اشغالگر آلمان نازی متهم شد. وی مجبور شد کار خود را متوقف کند. او در سال 1946 (1325 خورشیدی)، مجلهی هفتگی تنتن را برای شروع دوبارهی کار انتخاب کرد و در این مدت به رنگآمیزی کارهای قبلی و اتمام کارهای ناتمام پرداخت.
هفت گوی بلورین نگاهی به میراث از دسترفتهی سرخپوستان اینکا و جستوجوییست در هزارتوی افسانهای پر رمز و راز آمریکای لاتین.
همکاری با ژاکوبز
در سال 1944 (1323 خورشیدی)، ادگار پیر ژاکوبز (Edgar Pierre Jacobs)، یکی از بنیانگذاران جنبش کمیک فرانسه-بلژیک دستیار هرژه شد. آنها روی هفت گوی بلورین باهم همکاری کردند. وجود این روحِ رمز و راز در داستان را میتوان دستاورد حضور خالق بلیک و مورتیمر (Blake and Mortimer) دانست که توسط هرژه بهتصویر کشیده شده است.
به مانند برخی از داستانها همچون سیگارهای فرعون و عصای شاه اتوکار، در این کتاب نیز هرژه اشارهای به همکار خود، ژاکوبز در موزیک هال پالاس و بین تماشاچیان لژ داشته است.
ژنرال آلکازار
تنتن از دیدن ژنرال آلکازار روی صحنهی موزیک هال پالاس، شگفتزده میشود. ژنرال راندهشده از سنتئودوروس توسط کودتای رقیب همیشگی خود، در واقع به خنجرانداز معروفی بهنام رامون زارات (Ramon Zarate) تبدیل شده است.
اگرچه آلکازار در این داستان نقش اصلی را ایفا نمیکند، با این وجود او با حضور خود در این داستان، از لذت هرژه در بازگشت شخصیتهایش گواهی میدهد.
مادام کلرمون
مادام کلرمون همسر یکی از اعضای هیئت اعزامی به پرو است. حضور بسیار کوتاه او در صفحات ابتدایی هفت گوی بلورین فراموش نشدنی است. زیرا این خانم، خوشچهره، خوشاخلاق و دوستداشتنی است و جزو اندک زنان ماجراهای تنتن و میلو است.
خانهی پروفسور برگاموت
خانهی پروفسور برگاموت از مدل ویلاهای آمریکایی است که در بروکسل و نزدیک خانهای که هرژه در دههی 1940 (1320 خورشیدی) اجاره کردهبود، الهام گرفته شده.
مومیایی راسکار کاپاک
پروفسور برگاموت و همکارانش مومیایی راسکار کاپاک را از پرو آوردند. برگاموت آنرا در اتاق نشیمن خانهاش قرار دارد. هرژه این مومیایی را در یک مجموعهی خصوصی بلژیکی کشف، و برای این داستان خلق کرد.
فیلمهای اقتباسی
فیلیپ دوبروکا (Philippe de Broca)، کارگردان اروپایی که قصد داشت از ماجراهای تنتن فیلمی بسازد، موفق به اینکار نشد. در عوض با اقتباسی آشکار از این شخصیت کمیک، بهخصوص از دو داستان هفت گوی بلورین و گوش شکسته، شخصیتی مشابه را در فیلم مامور ما در ریو (1963) آفرید. قهرمانی که یکی از الگوهای استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg) برای سر و شکل دادن به ایندیانا جونز و سهگانهی معروفش بود.
شخصیتهای داستان
تنتن و میلو، کاپیتان هادوک، پروفسور تورنسل، دوپونت و دوپونط، نستور، راگدالام مرتاض و خانم یامیلا، مادام کلرمون، ژنرال آلکازار، چیکیتو، بیانکا کاستافیوره، دکتر سیمون، هیئت نژادشناسی ساندرز هاردموت، هیپولیت برگاموت، راسکار کاپاک، شوبه، دوریمون و…
گزیدهای از انیمیشن هفت گوی بلورین بهزبان اصلی