کتاب هجدهم
عنوان اصلـــی: L’Affaire Tournesol
عنوان انگلیسی: The Calculus Affair
در قصر مولينسار وسایل شيشهای بهطرز مشكوكی شكسته میشوند. پروفسور تورنسل موفق بهساخت دستگاهی شده كه میتواند بهوسيلهی ماورای صوت كار كند و قدرت مخرب فراوانی دارد. ولی هدف او استفادهی صلحآميز از اختراعش میباشد. دو كشور بوردوری و سيلداوی بهدنبال اين اختراع هستند. پروفسور برای شرکت در کنگرهی اتمی فیزیک به ژنو رفته. او توسط جاسوسان ربوده میشود. تنتن و كاپيتان هادوک برای یافتن دوستشان در ماجرای تورنسل راهی سوئیس میشوند و…
آمادهسازی و انتشار ماجرای تورنسل
تاریخ طراحی و آمادهسازی: 22/دسامبر/1954 – 22/فوریه/1956 (01/دی/1333 – 02/اسفند/1334)
این داستان در اوج جنگ سرد بین بلوک شرق و غرب بهچاپ رسید. هرژه یکبار دیگر رقابت بین سیلداوی و بوردوری را وسیلهای برای نشاندادن درگیری بین سران بلوک کمونیست و جهان سرمایهداری قرار داد. وی با هنر ویژهی خود از آنچه بر سر جهان در صورت توافق قدرتهای سلطهگر بهوجود خواهد آمد را به تصویر کشیده است. بهنظر بسیاری از صاحبنظران این کتاب شاهکار تکنیکی هرژه میباشد.
همچنین گفتهشده هرژه برای نخستینبار شخصیت سرهنگ اسپونز را از روی شخصیت برادر مغضوبش پل رمی که افسر ارتش بلژیک بود آفرید.
یک جلد شکسته!
هرژه برای ماجرای تورنسل به ناشر خود طی نامهای در تاریخ 11 ژانویه 1956 (20 دی 1334) پیشنهاد کرد که روی جلد کتاب پلاستیک میکا قرار گیرد. در واقع شفاف شود. ورق باعث توهم شیشه میشود. ولی ناشر به این ایدهی خلاق تمایلی نداشت و خوانندگان باید به نقاشی یک پنجرهی شکسته توسط هنرمند بسنده کنند.
سرافین لامپیون
قراربود نام او کرامپون باشد. اما سرانجام وی را لامپیون نامیدند. در صحنههای ابتدایی داستان وارد مولینسار میشود. از آن لحظه بهبعد، زندگی کاپیتان هادوک و دوستانش را به جهنم تبدیل میکند. شخصیت لامپیون نشاندهندهی همهی چیزهایی است که هرژه در یک انسان ناپسند میدانست. بیش از اندازه راحت و بیقید و بند، بیملاحظه، آویزون با شوخیهای بیمزه و لجآور و یک ترسو!
شمارهی 412، 421 یا 431؟
هرژه در آغاز دههی 1950 (1330 خورشیدی) به محلهای در برابون والون (Brabant wallon) نقل مکان کرد. شماره تلفن جدید او 412 بود. هرژه به قصر مولینسار شماره تلفن 421 و به قصابی سانزو شمارهی 431 را داد. چون برای خود هرژه بارها این اتفاق رخ داده و قربانی اشتباهات تلفنی شده بود! او از آن بهعنوان یک شوخی در چند داستان استفاده کرد.
قصابی سانزو
جالب است بدانید که آقای آلبرت سانزو در دنیای حقیقی وجود داشت. او در واترمال-بویفور (Watermael-Boitsfort)، در حومهی بروکسل، جاییکه هرژه در دههی 1930 (1310 خورشیدی) زندگی میکرد، مغازهی قصابی داشت.
آسمانخراشهای منهتن
در صفحات آخر کتاب، آسمانخراشهای یک شهر آمریکایی بر روی صفحهی تلویزیون ظاهر میشود. این هدف نمادین متجاوزان بوردوری است. شباهت با 11 سپتامبر، حملهای که امروزه تاثیرات زیادی را برجای گذاشته. هرژه از مشکلات جدی که بشر در قرن بیستم با آن روبهرو خواهدشد، آگاه بود.
هتل کورناون
هتلی که در ماجرای تورنسل است، بههمان شکل در شهر ژنو کشور سوئیس وجود دارد. هرژه برای پژوهش و طرحبرداری به هتل کورناون (Hotel Cornavin) میرود. او یکشب در همان اتاقی که در داستان، اتاقِ پروفسور تورنسل است، اقامت داشته. سپس دفتر هتل را امضا و طرح کوچکی از تنتن کنارش کشیده است.
مدیر هتل به یک خبرنگار گفته است:
نمیدانم بعد از اینهمه سال، چرا همهی مشتریان ما این اتاق را انتخاب میکنند و دوست دارند در آن بمانند!
گویا صاحب هتل تصمیم داشته تابلوی پرترهی تورنسل را در آن اتاق نصب کند. البته از اینکار صرفنظر کرده است! همچنین بعضی از طرفداران تنتن، وقتی به این هتل میروند و در اتاق 122 اقامت میکنند، برای یادگاری کلید آنرا برای خودشان برمیدارند!
نیون، شهر تاریخی
مسیری که تاکسی حامل تنتن و کاپیتان میپیماید تا به منزل پروفسور توپولینو در نیون برسد هنوز وجود دارد، ولی کمی تغییر کرده است. امروزه دیگر به آسانی نمیشود یک وسیلهی نقلیه را در دریاچهی ژنو واژگون کرد!
همچنین ویلای شمارهی 57، (خانهی پروفسور توپولینو) در مسیر سنت-سرگ (Saint-Cergue) در نیون است و هرگز با انفجار از بین نرفت.
همچنین کتاب اکتشافات آلمان در جنگ جهانی دوم (German Research in World War II) که در خانهی پروفسور توپولینو است، وجود خارجی دارد. این کتاب در سال 1947 (1326 خورشیدی) بهقلم ژنرال لزلی سایمن (Leslie Simon) آمریکایی به چاپ رسیدهبود.
شوخی چسبناک!
بهدنبال انفجار در خانهی پروفسور توپولینو، کاپیتان هادوکِ زخمی، تنها با یک نوارچسب ساده بیمارستان را ترک میکند! این آغاز طولانیترین شوخی در تمام ماجراهای تنتن است و کموبیش تا انتهای داستان ادامه دارد.
شهر سبیل
تنتن و کاپیتان بهمحض ورود به زوهود (Szohôd)، پایتخت بوردوری، در هتل زنور (Sznôrr) مستقر میشوند. شهر زوهود، شهر سبیل است! مجسمهها، نشان ماشینها، پرچمها و غیره. همهی اینها یادآور دیکتاتوری، پلکسی گلادز (Pleksy-Gladz) است. این دیکتاتوری و سبیل، کنایهی بسیار روشنی از رهبر اتحاد جماهیر شوروی، ژوزف استالین (Joseph Stalin) است. او از سال 1878 تا 1953 (1257 تا 1331 خورشیدی) زندگی میکرد.
شخصیتهای داستان
تنتن و میلو، کاپیتان هادوک، پروفسور تورنسل، دوپونت و دوپونط، نستور، سرافین لامپیون، بوریس، استفان زپرنیکوت، پروفسور توپولینو، آرتورو کارتوفولی، سانزو، سرهنگ اسپونز، کرونیک و هیمرزک، بیانکا کاستافیوره، ایرما، سرگرد کاردوک، کاویچ و…
گزیدهای از انیمیشن ماجرای تورنسل بهزبان اصلی