کتاب بیستم
عنوان اصلـــی: Tintin au Tibet
عنوان انگلیسی: Tintin in Tibet
تنتن و كاپيتان هادوک كه برای تفريح در كوههای آلپ بهسر میبرند، بهشکل اتفاقی در روزنامه خبر سقوط يک هواپيما در كوهستانهای پربرف تبت را میخوانند. اين در حالیست كه تنتن در خواب، دوست خود چانگ را ديده بود كه از وی درخواست كمک میکرد. با اينكه نام چانگ نيز در ميان قربانيان حادثه است، ولی تنتن برای نجات او راهی تبت میشود. این آغاز ماجرای تنتن در تبت است…
آمادهسازی و انتشار تنتن در تبت
تاریخ طراحی و آمادهسازی: 17/سپتامبر/1958 – 25/نوامبر/1959 (26/شهریور/1337 – 03/آذر/1338)
تنتن در تبت نخستینبار در پاییز 1959 (1338 خورشیدی) در مجلهی تنتن منتشر شد. هرژه جلد پیشنهادی خود را برای کتاب آینده، به کاسترمن ارائه داد. مفهوم عکس جلد ساده بود: تنتن، میلو، کاپیتان هادوک و تاراکی در حال بررسی ردپاهای یتی. بهغیر از شخصیتها که رنگی بودند و کادر بیضیشکل قرمز بالای جلد که عنوان داستان را با فونت مشکی در خود جای داده بود، کل ترکیب با رنگ سفید پوشانده شدهبود و بر شکوه و خلوص محیط تاکید میکرد.
این پیشنهاد آنقدر رادیکال بود که نتوانست از مرحلهی اولیه فراتر رود. بهنظر کاسترمن، تصویر برای کودکان بسیار انتزاعی بود و از نظر تجاری ریسک خطرناکی بود. هرژه که هماره در چنین مواردی سرسخت بود، اینبار پذیرفت تا آسمان آبی و رشته کوهی در پسزمینهی آن بیافزاید.
همچنین هنگامیكه در سال 2002 (1381 خورشیدی) كتابهای تنتن پس از چندین سال ممنوعیت، دوباره در چین اجازهی چاپ گرفتند، ناشر چینی اسم كتاب تنتن در تبت را به تنتن در تبتِ چین تغییر داد كه اشاره به دعوای قدیمی ادعای حاكمیت چین بر تبت داشت. سرانجام با شكایت بیوهی هرژه و ناشر بلژیكی و البته با کمک قوانین كپیرایت، چینیها ناگزیر شدند نام اصلی كتاب را به آن برگردانند.
تنتن در تبت جایی برای نقشهای فرعی ندارد!
هنگام کوهنوردی، تنها وسایل ضروری و لازم را با خود میبرید. هیچ بار اضافی مجاز نیست! در ماجرای تنتن در تبت، هرژه شخصیتهای خود را بر همین اساس انتخاب کرد. خانوادهی بزرگ تنتن خلاصه میشود در تنتن و همراه همیشگی او، میلو، کاپیتان هادوک و چانگ! تصور بالارفتن از هیمالیا با بیانکا کاستافیوره یا سرافین لامپیون بیشک نشدنی است!
یتی، مرد برفی دوستداشتنی
ورود یتی به ماجراهای تنتن نخستینبار است که سوال مرزهای بین انسان و حیوان توسط هرژه را مطرح میکند. مرد برفی نفرتانگیز بهراستی مناسب نام او نیست. چون مشخص میشود که زیر آن هیبت عظیم و ماهیچههای قوی و پرمو، یک قلب با احساس و تنها وجود دارد. در پایان داستان، وقتی یتی درحال تماشای کاروانی است که دوست خود (چانگ) را برای همیشه از او دور میکند، میتوان غم او را حس کرد.
چانگ، دوست قدیمی
همانطور که پیشتر در کتاب گل آبی گفتهشد، شخصیت چانگ یک شخصیت حقیقی و صمیمیترین دوست هرژه بوده. چانگ چونگ-چن دانشجوی نقاشی در دانشگاه بروكسل بود و در جریان نوشتن کتاب گل آبی اطلاعات ارزشمندی به هرژه داد. ولی پس از چندی، چانگ به وطنش برگشت و تصویرگر بلژیکی سالها از دوست عزیزش بیخبر ماند. همین شد که داستان تنتن در تبت را نوشت تا شاید با توجه به محبوبیت تنتن در دنیا، خبری از چانگ بیابد.
وقتی چانگ پیدایش میشود به اصرار دوستش به بروکسل میرود. هرژه که دچار مشکلات روحی زیادی بوده، میبیند هر دو خیلی تغییر کردهاند. آن دیدار بهخوبى چیزى كه هرژه آرزو داشت، از آب درنمیآید.
ملاقات هرژه با چانگ (بعد از ۴۲ سال) پوشش خبری گستردهای داشت. وقتی چانگ ازهواپیما پایین آمد، دهها دوربین و خبرنگار اطرافش بودند و وی از این قضیه خیلی تعجب کرد.
نور رحمت
او زیاد حرف نمیزند، اما وقتی سخن میگوید، همه گوش میکنند. نور رحمت، راهبیست از صومعهی کتال آلیا بانگ، که در کوهها پنهان شده. قدرتهای ماورائی به او این امکان را میدهد که چیزهایی را که در جاهای دیگر اتفاق میافتد و دور از چشم انسانهای معمولی است ببیند. او به تنتن و اعتقادش مبنی بر اینکه چانگ هنوز زنده است کمک میکند.
فرشته و شیطان
میلو دوست وفادار تنتن، سگ بسیار خوبی است. هرچند او هم بهطور کامل بدون عیب نیست. برخی اوقات باید بین وظیفهی خود و استخوان خوشمزه یکی را انتخاب کند. گاهی فرشتهی نگهبان و شیطان درونش برای جلب توجه او دعوا میکنند. در بیشتر مواقع طولی نمیکشد که میلو از بلاتکلیفی خارج میشود و در مسیر درست قرار میگیرد.
کابوس هادوک
تنتن و کاپیتان هادوک بهعنوان شخصیتهای کمیک استریپ خواب و کابوس میبینند. در این داستان تنتن یک رویای پیش از خواب میبیند. در حالیکه هادوک یکسری توهمات نگرانکننده را بهواسطهی نوشیدن مشروب اسکاتلندی تجربه میکند. مناظر رویایی هادوک یادآور نقاشیهای نقاش سورئالیست ایتالیایی جورجو دی کریکو (Giorgio De Chirico) است.
بُعد معنوی تنتن در تبت
تنتن در تبت بُعد جدیدی را به کمیک استریپ وارد میکند، بُعد معنوی. اگرچه هیجان و ماجراجویی نقش بزرگی در این داستان دارد، اما میتوانیم عناصر دیگری را ببینیم و احساس کنیم. احساساتی که تکامل شخصی نویسنده و دیدگاهها و ارزشهای متغیر مخاطبان او را در دههی 1960 (1340 خورشیدی) برانگیخته است.
خواندن آثار فلسفه، روانشناسی و روانکاوی، هرژه را به کشف و یادگیری در مورد تائوئیسم، ذن و بودیسم* سوق داد.
بدون تردید این داستان، شخصیترین داستان هرژه است. در این ماجرا، تنتن انسانیترین چهرهی خود را به نمایش میگذارد. او بهدنبال ندای درونی خود در پی دوست گمشدهاش در کوههای تبت میگردد. در این کتاب، خواننده با برخی ویژگیهای فرهنگی مردم تبت از جمله جغرافیای طبیعی و زندگی راهبان بودایی آشنا میشود. همچنین یتی یا همان هیولای برفی نیز از باورهای مردم این منطقه میباشد.
شخصیتهای داستان
تنتن و میلو، کاپیتان هادوک، پروفسور تورنسل، چانگ چونگ-چن، چانگ لین-یی، تاراکی، یتی، نور رحمت، راهب اعظم و…
گزیدهای از انیمیشن تنتن در تبت بهزبان اصلی
* تائوئیسم: فلسفهی تائو، دینی منسوب به لائوتسه، فیلسوف چینی که بر ادارهی مملکت بدون وجود دولت و بدون اعمال فرمها و اشکال خاص حکومت مبتنی است.
ذن: مکتبی ماهایانا در مذهب بودایی است که در دوران تانگ در چین پدیدار شد و پافشاری فراوانی بر تفکر لحظه به لحظه و ژرفنگری به سرشت اشیا، جانداران و… بهوسیلهی تجربهی مستقیم دارد.
بودیسم: یکی از دینهای هندی با ۵۰۰ میلیون پیرو در سراسر جهان است. این دین بر پایهی فلسفهای مبتنی بر آموزههای گوتاما بودا بنیانگذاری شده است.